الان که به متن روز شنبه ۱۸ بهمن ماه نگاه میکنم واقعا احساس خوشحالی میکنم چون
تونستم که سر حرفم بایستام. الان که دارم این متن رو آپدیت میکنم باور کنین که بعد از ساعتها سر و کله زدن محکوم کردن و... تازه یه وقت آزادی گیر آوردم تا بگم که امروز به ما چی گذشت.
توی این یک هفته من درگیر همون مسائلی که قبلا براتون مطرح کردم بودم و امروز هم به همراه دیگر دوستان سعی کردیم که از حق قانونی خودمون دفاع کنیم.
صبح امروز من و سه تن از دوستان که ۴ نماینده از ۴ رشته مختلف بودیم برای صحبت با
رییس کل دانشگاه علوم پزشکی رهسپار سازمان شدیم.اونجا اتفاقات بسیار جالبی افتاد
و ما که تا ۳۰ دقیقه پیش هنوز دنبال کارمون بودیم تونستیم تا اندازه ای پرده از زیر پا گذاشتن قوانین از طرف مسئولین ذیربط برداریم.الان که دارم این متن رو می نویسم بسیار احساس خستگی میکنم و فردا روز بسیار مهمی برای ما خواهد بود.چون همه چیز به فردا بستگی داره.
سر فرصت همه ماجراهای اتفاق افتاده رو براتون خواهم نوشت به همین خاطر از همه شما دوستان میخوام که برام دعا کنید چون واقعا همه چیز به فردا بستگی داره.
سلام بهت لینک دادم
موفق باشی