من چشمامو می بندمو دیگه نگاه نمی کنم دیــــــــگه نگاه نمی کنم
حوصله هم ندارم
تو رفتی از کنار من ای یار غمگسار من من اعتنا نمی کنم
حوصله هم ندارم
برو جنایتی بکن به من خیانتی بکن من که وفا نمی کنم
حوصله هم ندارم
مرگ اومده به پیش من بسته شده به ریش من مرگ و رها نمی کنم
حوصله هم ندارم
خبر رسید از آسمون دیگه بهشت میشه جهون من که دعا نمی کنم
حوصله هم ندارم
سلام
متن قشنگی بود.وبلاگت هم خوشگله.موفق باشی
به ما هم سر بزن.
سلام
وقتی وب تو رو باز میکنم و می بینم بوی نمور و غمناک کتابهای صادق رو میده دلم بشدت میگیره
ای بی وفا وفای تو کجا رفت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چشامو می بندم و باز میکنم/صدای پا میشنوم/ترسی تو وجودمه/تنهام/خودم میخواستم تنها باشم اما حالا نمیخوام/میخواستم از همه ببرم/صدا داره نزدیکتر میشه/صدای قدماشو احساس میکنم/در باز میشه/میخوام جیغ بزنم/اما تو گلوم خفه میشه/آخه یه آشنا اومده/آروم نفس راحتی میکشم/چشامو دوباره می بندم/به خودم میگم/دیگه نمی خوام تنها باشم...
اینجا !!!!!!!!!!!!1
سلام دانشجوی دیوانه. داری کم کم کا رو هم مثل خودت دیوانه می کنی ها ! دیگه آپدیت می کنی و به ما خبر نمیدی ؟