بالاخره آخــــــرین ترم تحصیلی ما هم از امروز شروع شد.باز هم...
نه...نه...
دیگه این بار از درس و کلاس و امتحان خبری نیست.
این ترم
ترم کار آموزی در عرصه هست و ما باید تو طول ترم توی این درمونگاه و اون درمونگاه یه جوری وقتمون رو بگذرونیم و اونقدر پرسه بزنیم تا ولمون کنن بریم پی کارمون.
امروز جلسه توجیهی بود و وقتی که اساتید گرامی از ما خواستن اگه سوالی هست بپرسیم
من زودتر از همه پرسیدم چه موقع دوره کار آموزی تموم میشه؟
حال و حوصله هیچی رو ندارم
خیلی احساس خستگی می کنم
خیلی
...

دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سر شار از غم دارم امشب
غم آمد  غصه آمد ماتم آمد
خدا را این میان کم دارم امشب









نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:33 ب.ظ

غققفغ

ندا شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:05 ب.ظ

سسسسسسسسسلام داداش علی
بلاخره نوشتی؟خیلی بی وفایی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:20 ب.ظ

خاک بر سرت.احمق دیوانه.کس کش عوضی.بازم شروع کردی.چوون تخواری.گم شو کثافت لجن.حیف دانشگاه که تو توش قبول بشی.نیهیلیست بدبخت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:44 ب.ظ

بلالبایبسیبلسی

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:38 ب.ظ http://eama.blogsky.com

موفق باشی

[ بدون نام ] یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ب.ظ http://lotfankomak.blogsky.com/

این احساس شما مربوط به ۶ سال پیشه...
خیلی دلم می خواست الان من تو این روزام بدون اینکه حرفی بزنم از این پست هم رد بشم اما چی بگم که کاملا درک میکنم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد