هرگاه که احساس می کنم دارم از غصه دق میکنم.هرگاه می بینم تمام درهای دنیا به روم بسته شدن.
هرگاه که احساس می کنم که روزگار داره بهم می خنده.هرگاه می بینم زندگی برام عذابه.
با این شعر و آهنگ و ترانه دلم کمی آروم میشه
سر بروی شانه های مهربانت می گذاااارم
عقده ی دل می گشایم. گریه ی بی اختیااااارم
از غم نا مردمی هاااابغض ها در سینه داااارم
شانه هایت راااا.شانه هایت راااا
برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تو
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه داره عشق
عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ماروقصه ها وگفت وگو هاست
من تو را درجسته ی محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردون ابرم قله ای آرامشم کن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
دوست دارم دوووست دارررررم
آخه چرا این همه غمگین
سلام.. فکر میکنم بخش نظراتت ایراد داره ولی بهر حال
زیبا بود.
علی جان سلام
نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم که خیلی ناراحت شدم...
امیدوارم مشکلاتتون هر چه زودتر حل بشه...
در پناه ایزد منان باشید...